3/ آبـــــــــــان

به نام او که یگانه است وبس 

عاشورای امسال چه زود گذشت خیلی زود ، دلم گرفته خیلی زباد

همش درتلاشم به خودم انرژی مثبت بدم ولی نمیشه ، خسته ام 

از خودم ، از دنیا ، از زندگی .... چی شده به من ، منی که پر آرزو بودم

تهی شدم ، دیگه نا ندارم ، بریدم ، منگم ، من کجام ؟؟ چی میخوام ؟

چرا هرچی تلاش میکنم بهتره شه بدتر میشه ، چرا لبخندم کوتاه شده

 و اخرشم اشک و اشک ..........

یه وقتایی هست که دلت توجه یه نفر رو میخواد بدون اینکه تو 

دنبالش بری اون بیاد دنبالت ، یه وقتایی یه پیام حس زندگی بهت 

میده ، یه وقتایی دلت قربون صدقه میخواد ....... 

دلت میخواد یکی بهت پیام بده بگه تو سخت ترین

شرایط هم بفکرتم ، خواستم بدونی، این یعنی امید

آخ که چقدر ...............................

وقتی یکی رو دوست داری ( یه نوع متفاوت از دوست داشتن )

انگار تو آتیشی ، ذره ذره آب میشی صدات در نمیاد ،سوختن 

خودت رو میبینی فقط نگاه میکنی ولی حاضر نیستی ازش بگذری

حاضری درد بکشی و غم رو تو چشمای طرفت نبینی

یه وقتایی پیش میاد که داشتنش عشقت دردناکه 

و نداشتنش داغ ......

درد قابل تحمله گاهی شنیدن صداش آب رو آتیش 

وجودت ، آرومت میکنه ...... اما داغ درمان نداره ..

تا ابد سیاه پوشت میکنه ، میشه یه حسرت ....

چه روزهایی که سوختم در نبودنت چه شب هایی 

که تا صبح لرزیدم و هیچ چیز نتونست گرمم کنه

خیلی بی تابم خدا چرا آرومم نمیکنی ، چی رو میخواستی

بهم ثابت کنی ؟؟؟؟ من که تحمل دیدن اشک بنده هات  رو 

نداشتم ، چرا تو تحمل دیدنم رو تو این شرایط داری؟

خدایا نمیدونم چطور بعضیا ساحت عشق رو لکه دار میکنن

چطور میگذرن و میرن ؟؟؟ ولی خدا جونم تو که من رو حفظی 

چرا ؟؟؟ تو که از قلب بندت با خبری ..........

تو که غرورم رو شکستی ، توکه منیت رو ازم گرفتی

تو که ..... خدایا من دوسش دارم دوسش دارم

حاضرم دردای این دوست داشتن رو بجون بخرم 

من پای این دوست داشتن جون میدم...........

همیـــــــــــن .......